پیشینه و مبانی نظری ماهیت اخلاق و اخلاق
مبانی نظری وپیشینه تحقیق ماهیت اخلاق واخلاق
ماهيت اخلاق :
اخلاق موضوعي است كه با همة دقت و كوششي كه در مطالعة آن به كار رفته است دربارة آن اختلاف عقيده بسيار بوده و هنوز هم بسيار است . البته پارهاي مسايل هست كه دربارة آنها اختلاف چنداني در ميان نيست . چنانكه تقريباً همه كس قبول دارد كه عليالقاعده بايد در ارتكاب بعضي انواع افعال پرهيز كرد و در بعضي شرايط كه مدام پيش ميآيد علي القاعده مرجح است كه به شيوههاي مقرر عمل كرد نه به شيوههاي ديگر . به علاوه اتفاق نظر وجود دارد بر سر اين معني كهاي كاش بسياري از اموري كه در جهان روي ميدهد روي نميداد ؛ و اي كاش پارهاي ديگر از امور بيش از آنچه روي ميدهد ، روي ميداد . ولي بر سر بسياري از مسايل ، حتي از اين نوع ، اختلاف عقيده بسيار است . ( جورج ادواردمور ، 1366 ).
اخلاق به معناي تميز ، سنجش يا گزينش طرز رفتار و برخورد به امور بر مبناي حقانيت يا نادرستي احتمالي آنها است . به گاه داوري و كنش ، نگرش و تأملي اخلاقي است كه به يافتن راه حل و طرز برخوردي بر حق به مسايل و مشكلات توجه نشان ميدهد . تعيين حقانيت يا نادرستي امور نيز به نوبت خود بر اساس مطابقت يك داوري يا تصميم با اصل يا اصول معين از پيش داده شدهاي انجام ميشود . بديهي است كه در مورد حقانيت يا نادرستي امور بايد معياري كلي وجود داشته باشد ، چه بدون آن سنجش و انتخاب خودسرانه انجام خواهد گرفت و ديگر از اعتباري برخوردار نخواهد بود ، بدين معنا ، كه هر كس خواهد توانست تصميم و كنش خود را بر پاية اصلي خود – گزيده بر حق قلمداد كند .
معيارهايي كه در اين مورد وجود دارند شكل حكمي را دارند كه فرد ، چه به طور احساسي
و چه به طور عقلاني خود را مقيد به وفاداري بدانها ميداند . احكام اخلاقي سنخي از هنجارهايي هستند كه تنظيم رابطة فرد با ديگري را در دستور كار خود دارند . هنجار ، انتظار و دستوري است كه خواهنده و بيان كنندة معيني ندارد اما توجه بدان براي همه مطرح است .
هنجارها را به طور كلي ميتوان به دو دستة اجتماعي و اخلاقي تقسيم نمود . هنجارهاي اجتماعي هنجارهايي هستند كه ريشه در ساختار جامعه يا ارزشها و باورهاي اجتماعي دارند و تمامي گسترة زندگي افراد را در بر ميگيرند . آنها هنجارهايي هستند كه فرد در روند رشد و پرورش اجتماعي از وجود و اهميت آنها مطلع ميشود و با دروني ساختن آنها بدانها اعتقاد پيدا ميكند .
اما هنجارها يا احكام اخلاقي از ذهنيت ، تعقل يا احساسات خود فرد نشأت ميگيرند و در اساس شكل مناسب رابطه با ديگري را به فرد خاطر نشان ميسازند . فرد خود چه در جريان ارتباط متقابل با ديگران و چه در تأمل و بازانديشي خود – مدار بدانها ميرسد .
در هر موقعيت معين بسياري از احكام اخلاقي بسان هنجارهاي